English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (8330 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
water level U تراز اب
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level U سطح اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
abnormal water level تراز استثنائی آب
abnormal water level ترازنابهنجار آب
automatic water level recorder U تراز اب نگار خودکار
exceptional water level U تراز استثنایی اب
maximum water level U بیشینه تراز
maximum water level U تراز بیشینه طرح شده مخزن
maximum water level U ترازطبیعی مخزن
normal water level U تراز بهنجار اب
permanent water level U تراز پیوسته اب
rate of rise of water level U تندی بالا امدن اب
rate of rise of water level U روند بالاامدن اب
water level gage U تراز سنج
water level observation U بررسی تراز اب
water level recorder U تراز نگار اب
still water level U سطحسکونآب
water-level selector U تنظیمکنندهمقدارآب
water-level tube U درجهآب-آبپاش
Other Matches
level U الت ترازگیری
level U میزان
level U پایه
level U تراز سطح افقی افقی کردن
level U مستقیم
level U هدف در خط دید شماقرارگرفت
level U هموار
level U سطح برابر
level U هم پایه
level U هم تراز
level U یک دست
level U موزون هدف گیری
level U ترازسازی
level U مسطح شدن
level U نشانه گرفتن
level U رده
level U یک نواخت
level U تراز بنایی
level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level best U خیلی عالی
level best U خیلی خوب
level best U بسیارعالی
on the level <idiom> U درستکار ،بی غل وغش
level out U برابر کردن
level out U یکنواخت کردن
level with each other U در یک تراز
level U همسطح کردن
level U تراز کردن تراز
level U همسطح
level U سطح ارتفاع
level U مسطح
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level with each other U برابر
level U سطح
level U تراز
level to U تراز کردن
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
level U ترازکردن
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
A level U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
O level U نمرهی قبولی در این امتحانات
he did his level best U کوتاهی نکرد
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
level U مسطح کردن
gear level U دسته دنده
compensation level U تراز موازنه
level of effort U تلاش رزمی یکان
level control U کنترل سطح
level of living U سطح زندگی
level of readiness U سطح امادگی رزمی
level of significance U سطح معنی دار بودن
level colour U رنگ یکدست یا یکنواخت
level buble U حباب تراز
rotational level U تراز چرخشی
stock level U سطح انبار
stock level U سطح ذخیره انبار
storage level U تراز ذخیره تراز مخزن
level gage U اندازه گیر سطح
level land U زمین مسطح
level of confidence U سطح اطمینان
control level U سطح کنترل اماد
storage level U تراز خزانه
confidence level U احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
confidence level U درجه اطمینان
level of effort U میزان تلاش
upper level U سطحبالایی
level of confidence U سطح اعتماد
level of strength U سطح استعداد رزمی
level point U سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
level premium U حق بیمه
bottom level U تراز کف
skill level U پایه مهارت
level rod U شاخص
level surface U سطح تراز
level tone U اهنگ یکنواخت
white level U تراز سفید
significance level U سطح معناداری
gear level U تبدیل کردن
level point U نقطه مسطح
skill level U پایه مهارت فنی
level of strength U میزان استعداد رزمی
surveyor's level U تراز مساحی یا پیمایش
code level U تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
surveyor's level U ترازنقشه برداری
chance level U سطح تصادفی
level of supply U سطح اماد
level of supply U سطح انبار
level of supply U سطح تدارکات
signal level U سطح سیگنال
builder's level U تراز بنائی
black level U تراز سیاه
crest level U یال
alidade level U دستگاهسمتنما
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
impedance level U مقاومت موجی
reorder level U سطح سفارش مجدد
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
flight level U سطح ارتفاع پرواز
top-level U بلند پایه
top-level U کهبدان
top-level U افراد عالیرتبه
top-level U توسط افراد عالیرتبه
fermi level U تراز فرمی
split-level U سه نیم اشکوبی
energy level U تراز انرژی
energy level U سطح انرژی
input level U سطح دریافتی
injection level U سطح تزریق
initial level U سطح اولیه
sound level U شدت صوت
sound level U شدت نسبی صوت
donor level U ترازدهنده
doublet level U ترازوی دوتایی
input level U سطح ورودی
low level U سقف پرواز کوتاه
dumpy level U تراز دوربین دار
energy level U تراز انژی
split-level U چند سطحی
first level address U آدرس فضای ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
level-headed U ترازخوی
price level U سطح قیمت
power level U تراز توان
level-headed U راستبین
level-headed U معقول
gas level U سطح بنزین
cross level U حباب تراز افقی
cross level U ترازعرضی تراز چرخ
cross level U افقی کردن
cross level U تراز کردن
cruising level U افق پروازثابت
level-headed U متعادل
data level U سطح داده
flight level U سقف پرواز
flight level U سطح پرواز
floor level U کف
insulation level U سطح ایزولاسیون
intensity level U سطح روشنایی
interference level U سطح پارازیت
datum level U سطح اب ازاد
level-headed U معقولانه
datum level U سطح اب دریا
protection level U سطح حفافت
lower level U سطحپائینی
cruising level U سقف پرواز ثابت
spirit level U تراز حبابدار
spirit level U تراز حباب دار
spirit level U تراز
level crossings U گذر همتراز
level crossings U گذرگاه همکف
level crossings U محل تقاطع دو خط راه اهن
level crossing U گذر همتراز
level crossing U گذرگاه همکف
level crossing U محل تقاطع دو خط راه اهن
high-level U قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
ground level U سطح زمین
camper level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level point U سطح اب ساکن
speed level U سطح سرعت
ground level U تراز زمین
high-level U استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high level U قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
mean sea level U سطح متوسط دریا
mean sea level U میانگین سطح دریا
multi level U چند سطحی
n level logic U منطق N سطحی
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
nesting level U سطح تو در تویی
nesting level U سطح اشیانهای
voltage level U سطح ولتاژ
voltage level U سطح فشارالکتریکی
nesting level U سطح لانهای
wage level U سطح مزد
noise level U میزان خش
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا
high level U استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
one level memory U حافظه یک سطحی
sea level U سطح دریا
speed level U مرحله سرعت
one level address U آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address U کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
oil level U سطح روغن
noise level U سطح پارازیت
level two cache U حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
low level U در ارتفاع کم
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
advanced level U پیشرفته
low level U کم ارزش
background level U الودگی متن الودگی زمینه
adaptation level U سطح انطباق
low level U سطحی
to rake level U با شن کش صاف کردن
low level U نزدیک سطح زمین
acceptor level U تراز گیرنده
Recent search history Forum search
1For optimal results drink a minimum of 1 gallon of water daily
2لب آب
2لب آب
1I am here to assess your level of functioning
3بحران آب شیرین در خاورمیانه
3بحران آب شیرین در خاورمیانه
1اب جمع شده در ماشین لبآسشوئی را چه می گویند
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
2obliged is an adjective but you translated as a verb
1solar water splitting
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com